خرد

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خرد

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد

منطق برای زندگی 6 ( مغالطه )

 

مغالطه حقانیت به واسطه مرجعیت 

(دکتر حسابی هم جایزالخطاست )

 

اگر بپذیریم که دکتر حسابی فیزیکدان برجسته‏ای بوده است، لزوماً این تخصص بدان معنا نیست که نظر وی درباره فلان مسئله اجتماعی یا اخلاقی هم قابل استناد و درست است.

پیش از این در همین سلسله یادداشت ها به دو گونه مغالطه رایج اشاره شد، یعنی استفاده از عباراتی چون «تحقیقات نشان داده است...» برای مستند نشان دادن یک ادعا و یا توسل به عناوین و القاب دهان پر کنی چون «دکتر» و «مهندس» بدون توجه به سطح دانش و بینش فرد مورد نظری که ادعایی را طرح کرده است.

از دیگر نمونه‏های چنین مغالطاتی می‏توان به مغالطه «حقانیت به واسطه مرجعیت» اشاره کرد؛ یعنی درست فرض کردن گزاره‏ها صرفاً بدین خاطر که فردی که، بنا بر ادعا، در آن موضوع مرجعیت دارد  آن ها را درست می‏داند.

در این که ما هیچ یک آن قدر فرصت و توانایی نداریم تا در تمامی زمینه‏ها خبره و کارشناس شویم شکی نیست. در نتیجه طبیعی است که در بسیاری موارد که با مشکلات و مسایلی رو به رو می‏شویم به متخصصان مربوطه مراجعه کنیم. به ویژه در جهان معاصر که به دلیل گستردگی قلمرو دانش، نوعی تقسیم کار به وجود آمده است که بر اساس آن متخصصان یک حوزه، ضرورتاً دانش و تخصص کافی در سایر حوزه‏ها ندارند. به عنوان مثال اگر فردی احساس کند که ضعفی در بینایی‏اش پدید آمده است، به چشم‏پزشک مراجعه می‏کند تا بتواند مشکل خود را حل کند. حال اگر همان فرد احساس درد در قفسه سینه خود کند، به متخصص قلب مراجعه می‏کند.

این که ما در چنین مواردی به متخصصان مربوطه مراجعه می‏کنیم نه صرفاً از آن روست که فلان پزشک ادعای تخصص در فلان رشته را می‏کند. در واقع آن پزشک متخصص سال ها در حوزه‏ای خاص تحصیل و کار کرده و تجربه‏های بسیاری کسب کرده است.

از سوی دیگر ما نه تنها می‏توانیم با بررسی سابقه آن پزشک از توانایی و مهارت وی اطمینان یابیم بلکه خود پزشک نیز با استدلال و دانشی که در رشته‏اش آموخته است به نتایجی درباره ضعف بینایی یا درد قفسه سینه ما می‏رسد و مشکل یا بیماری ما را تشخیص می‏دهد.

اما این استدلال و دانشی که منجر به تشخیص و درمان می‏شود به نحوی است که سایر پزشکان نیز می‏توانند آن ها را ارزیابی کنند و احتمالاً زیر سؤال ببرند. بنابراین از آنجا که من دانش پزشکی کافی ندارم، ناچارم که برای درمان خود به پزشک اعتماد کنم، درست همان طور که اگر بخواهم سرمایه‏گذاری اقتصادی کنم به مشاوران اقتصادی اعتماد می‏کنم.

اما در برخی موارد، تسلیم شدن به نظر کارشناسان ممکن است کاملاً نادرست باشد. این گرایش روانشناختی بسیار خطرناک در بسیاری از افراد وجود دارد که به دیدگاه های مرجع ها، حتی وقتی به اظهارنظر درباره موضوعات خارج از حوزه تخصصی‏شان می‏پردازند اعتماد کنند.

در چنین مواردی، میزانی از شکاکیت به ما کمک می‏کند تا در انتخاب متخصصی که برای حل مشکل خود می‏خواهیم به وی مراجعه کنیم به نتایج بهتری برسیم یا دست‏کم از آفاتی که ممکن است در نتیجه سر سپردن به نظرات متخصصان درخارج از حوزه تخصصی‏شان برای ما ایجاد شود دوری کنیم. به بیان دیگر افرادی هستند که هر چند در زمینه‏ای خاص متخصصند اما لزوماً نمی‏توان به سخنان آنها در سایر حوزه‏ها استناد کرد. به عنوان مثال اگر بپذیریم که دکتر حسابی فیزیکدان برجسته‏ای بوده است، لزوماً این تخصص به این معنا نیست که نظر ایشان درباره فلان مسأله اجتماعی یا اخلاقی هم قابل استناد و درست است.

این موضوع درباره مسایلی که به شدت مناقشه‏برانگیزند بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد. مثلاً در بسیاری از مسایل مناقشه‏برانگیز در سیاست و فلسفه، اگر صرفاً قرار باشد با ارائه شواهدی برای درستی یک دیدگاه، به مرجعیت یک فیلسوف یا نظریه‏پرداز سیاسی استناد کنیم، راه به جایی نخواهیم برد. 

وقتی مناقشه‏ای در کار است همواره مراجع گوناگونی هستند که می‏توان به آن ها استناد و موضوع خاصی را اثبات یا ابطال کرد. در حالی که استناد به یک مرجع تنها زمانی می‏تواند مورد قبول واقع شود که دلایل طرح شده از سوی آن مرجع به طور کامل وارسی شده و دلایل مراجعی که دیدگاهی متفاوت یا مخالف با وی دارند نیز مورد بررسی قرار گیرد.

در واقع آنچه ممکن است موجب خطا در قیاس میان یک پزشک با یک فیلسوف یا سیاستمدار شود به ماهیت متفاوت این دو باز می‏گردد. در مسایلی که در عرصه فرهنگ و اندیشه طرح می‏شوند، بر خلاف پزشکی، دیدگاه ها می‏توانند قویاً مورد تردید قرار بگیرند و همواره محلی برای مناقشات جدی در آن ها وجود داشته باشد.

در واقع مسئله اصلی درباره استناد به نظر یک کارشناس، همواره این است که تا چه حد باید برای نظر وی اعتبار قائل شد. یعنی حتی اگر محرز شود که فردی در حیطه مورد بحث واقعاً کارشناس است، باز هم جایزالخطاست، چه رسد به این که کارشناسی بخواهد درباره چیزی خارج از حوزه تخصصش اظهارنظر کند. بنابراین همواره باید توجه داشت که اظهارنظر کارشناسان در سایر حوزه‏ها را نباید به اندازه اظهارنظر آن ها در حوزه تخصصی‏شان جدی گرفت.

منبع: خبرگزاری مهر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد